واضح است که طراحی هویت بصری قوی مهم است؛ اما هویت بصری چیست و دقیقا چه کاربردی دارد؟ اگر شما صاحب یک کسب و کار، مدیر برند یا یک طراح گرافیک هستید، این مقاله برای درک بهتر این مفهوم به شما کمک میکند. شاید بتوان گفت عصر حاضر سخت ترین دوران برای تجارت در تمام طول دوران زندگی بشر است، ما از همه چیز اشباع شده ایم، شبکه های اجتماعی باعث شده تا ما نسبت به هر نوع محتوایی احساس کرختی پیدا کنیم.
به نظر می رسد جلب توجه افراد به کمیاب ترین کالای قرن بیست و یکم تبدیل شده است. در فضایی که دسترسی به هر نوع کالا و خدماتی تنها به فاصله ما تا تلفن همراهمان خلاصه می شود، ماندن در ذهن مخاطب چالش بزرگی است. به واسطه تلفن های همراه، نوع تعامل ما با دنیای امروز بیشتر از طریق یکی از حواس ماست؛ بینایی و البته انگشت سبابه!
هربرت سایمون روان شناس می گوید :”داشتن گنجینه ای از اطلاعات به معنای کمبود چیز دیگر، یعنی فقر توجه است”.
چطور می توانیم در ذهن مخاطب جایگاه کسب کنیم به خصوص زمانی که در حال رقابت با میلیون ها رقیب آنلاین هستیم. محققان پرینستون دریافتند که افراد در عرض ۰.۱ ثانیه درباره دوست داشتنی بودن، قابل اعتماد بودن، شایستگی، جذابیت و تهاجمی بودن چهره ها در عکس هایی که نشان داده می شوند، قضاوت می کنند.
حال این سوال پیش می آید : مردم در ۰.۱ ثانیه اول، چه قضاوتی درباره برند شما خواهند داشت؟
“با این زمان واکنش، شما نیاز به یک نمایش بصری تمیز و واضح از برند خود دارید. در غیر این صورت، مردم ممکن است برند شما را بی کیفیت، نا معتبر یا حتی غیرقابل اعتماد تشخیص دهند.”
هویت بصری چیست؟
در یک تعریف ساده، هویت بصری (به انگلیسی Visual Identity)، یعنی عناصر قابل مشاهده یک برند مانند لوگو، رنگ، فرم، شکل و … که در تلفیق با هم، معنای نمادین را منتقل می کنند که نمی توان تنها ازطریق کلمات بیان کرد.
برای درک بهتر این که هویت بصری چیست باید بدانید که هدف آن انتقال ویژگی های غیر قابل لمس و نامرئی از طریق المان های بصری است، در واقع Visual Identity به وجود می آید تا شخصیتی قابل لمس از “هویت برند” را در ذهن مخاطب شکل دهد.
اگر برندها را انسان فرض کنیم، هویت برند طرز فکر، عقاید، باید ها و نباید های ذهنی و در کل شخصیت اوست و هویت بصری طرز راه رفتن، نحوه صحبت کردن، لباس و مدل مو او است. شاید فکر کنیم برند ما باید با ظاهر آراسته، کت و شلوار، موهای دم اسبی و ساعت رولکس در انظار عمومی ظاهر شود، ولی اگر شما برند تولید کننده شامپو بچه هستید سخت در اشتباهید!
تاریخچه هویت بصری
کاری که معمار آلمانی Peter Behrens برای AEG در سال ۱۹۰۷ انجام داد را می توان به عنوان اولین تجربه برای خلق هویت بصری یکپارچه در نظر گرفت. Behrens همه چیز را طراحی کرد، از لوگو و تبلیغات گرفته تا کاتالوگ، تقویم و پوستر. اما مهمتر از همه، او از تایپ فیس، رنگ ها و لی اوت یکسانی برای این کار استفاده کرد. بهرنز بسیار جلوتر از زمان خود بود؛ سال ها طول کشید تا رویکرد او به طور گسترده مورد پذیرش قرار گیرد. در واقع، مفاهیم تصویر ذهنی برند و هویت برند تنها در دهه ۱۹۴۰ بود که ظاهر شد.
لوگو و علائم انحصاری صنعتی و تجاری، اولین تصاویری هستند که برای ایجاد هویت بصری طراحی شدند و می توان آنها را تقریبا از آغاز تولید انبوه صنعتی در هر جامعه ای مشاهده کرد. لوگو تا به امروز، همچنان مهمترین عنصر هویت بصری برندها به شمار می رود. ولی با توجه به افزایش نسبتا سریع تعداد شرکت ها، محصولات و برند ها در جهان و رقابت روز افزون سازمان ها به خصوص با فعالیت های مشابه، دیگر نشانه به تنهایی توان ایجاد هویت بصری موثر را رفته رفته از دست داده است.
از این رو برند ها به خصوص آنها که وسیع تر و بزرگتر بودند، به طراحی جامع هویت بصری در همه ارکان و زمینه های ارتباطات تصویری سازمان خود روی آوردند و از اینجا به بعد بود که نیاز به طراحی هویت بصری جامع برای یک برند یا موسسه یه طور روز افزونی بیشتر احساس شد.
Corporation Identity Design با این نام و معنای جدید پس از جنگ جهانی دوم، به وسیله چند بنگاه و سازمان تجاری بزرگ، مثل تولیدکنندگان لوازم اداری، خانگی و شرکت های بزرگ حمل و نقل در کشور های اروپایی آغاز شد.
در حالی که هویت سازمانی در اوایل قرن بیستم توسعه یافت، در دهه های ۱۹۶۰ و ۷۰ بود که برای همه شرکت ها به یک ضرورت تبدیل شد. انقلاب صنعتی راه را برای نسل جدیدی از شرکت ها در سراسر جهان باز کرد و آنها رویکردهای مختلفی را برای ارائه هویت برند خود اتخاذ کردند. نه تنها لوگوها توسعه یافتند، بلکه استانداردهای برند به بخشی از زندگی روزمره کارمندان تبدیل شدند و با جزئی ترین جزئیات، نحوه ارائه شرکت خود را به عموم توصیف کردند.
درباره برند و مفهوم آن بیشتر بدانید
آنچه ما برند (Brand) می نامیم (گاهی اوقات آن را با علامت تجاری یا لوگو اشتباه می گیریم)، یک مفهوم گسترده است که با دنیای احساسات و ادراکات به سختی قابل اندازه گیری است. وقتی محصولی را خریداری می کنید، اغلب برند آن را می شناسید. تنها با دیدن رنگ یا لوگو، فوراً سازنده یا تولید کننده آن را تشخیص می دهید.
هر روز میلیون ها نفر با برندهای مورد علاقه خود ارتباط برقرار می کنند، برندهایی که به آن ها تمایل دارند. اپل، کوکاکولا و نایک نمونههای بارز برندهای معروفی هستند که مردم به دلایلی فراتر از خود محصول با آنها ارتباط قوی دارند. حتی در دنیای خدمات هم همین اتفاق می افتد: ما به یک سرویس کار کولر زنگ می زنیم زیرا به او اعتماد داریم و نام او یا شرکتش را می دانیم (که یک برند نیز هست). گاهی اوقات ما او را نمی شناسیم، اما شاید نام او را در لا به لای آگهی ها دیده ایم یا از یک دوست در موردش شنیده ایم. به همین دلیل است که به ذهن ما خطور می کند و با او تماس می گیریم.
ست گودین، استاد بازاریابی معروف، «برند» را چنین تعریف میکند:
“برند مجموعهای از انتظارات، خاطرات، داستانها و روابطی است که در کنار هم، تصمیم مصرفکننده را برای انتخاب یک محصول یا خدمات بر کالای دیگر به حساب میآورند.”. و برای پرهیز از هر گونه شک و شبهه ای می افزاید: “طراحی ضروری است اما طراحی برند را نمی سازد.”
شما به تدریج تصویری از یک شرکت، خدمات یا برند در ذهن خود ایجاد می کنید: که ممکن است بر اساس تجربیات گذشته خود و یا بر اساس آنچه با جستجوی اطلاعات پیدا کرده اید و یا آنچه تبلیغات به شما گفته است شکل گرفته باشد.
حتما بخوانید: راهنمای صفر تا صد تدوین استرانژی برند
تعریف هویت بصری برند (Brand Visual Identity)
هویت بصری برند در واقع چهره ای از کسب و کار شماست که مخاطب در ذهن خود ثبت می کند. این مفهوم به مجموعه ای از عناصر دیداری اشاره دارد که به برند شما شخصیت بخشیده و باعث می شود در ذهن مخاطب متمایز و به یاد ماندنی باقی بماند. عناصری مانند لوگو، ترکیب رنگ ها، فرم ها و حتی پوشش کارکنان، همگی بخشی از این هویت هستند. با طراحی هویت بصری منسجم برای برند خود، در واقع تصمیم می گیرید که دیگران، برند شما را با چه ویژگی هایی باید به خاطر بسپارند و چگونه با آن ارتباط احساسی برقرار کنند.
تا حدود ۱۵ سال پیش، آگاهی از حضور برند ها بیشتر از طریق تبلیغات، به ویژه در تلویزیون ایجاد می شد. اما امروزه به لطف اینترنت، نحوه نشر اطلاعات کاملاً تغییر کرده است و ادراک برند نیز از طریق جستجو در Google، بررسی در سایت های خاص، پلتفرم های تجارت الکترونیک و به ویژه از طریق تجربیات به اشتراک گذاشته شده توسط دیگران، در وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی صورت می گیرد.
این گونه است که تصویری از برند شکل می گیرد. با زندگی در این هرج و مرج اطلاعاتی، شرکت ها، چه بزرگ و چه کوچک، درک می کنند که باید بتوانند تا آنجا که ممکن است تصویر و شهرت خود را کنترل کنند. دیگر یک ویدیو یا یک بروشور برای گفتن اینکه یک شرکت چقدر خوب است کافی نیست. شرکت ها باید بدانند که چگونه اطلاعاتی را که کاربران به صورت آنلاین جستجو می کنند (خواه مغرضانه یا بی طرفانه) مدیریت کنند. این تصویری است که توسط خود شرکت ایجاد می شود و هویت برند نامیده می شود.
بنابراین بسیار اساسی است که بدانیم چگونه اطلاعات، داستان ها و تصاویر مناسب را برای انتقال پیام مورد نظر به مشتریان ارائه دهیم. به همین دلیل است که اکثر توصیههای ارتباطی بر همسو کردن تصوری که مردم از یک برند دارند و تصویری که همان شرکت به مردم منتقل میکند، متمرکز است. هر چه درک افراد از هویت برند مورد نظر بیشتر باشد، شرکت برای رفع این شکاف سختتر کار خواهد کرد.
اهمیت هویت بصری برای برندها
هویت بصری همیشه مهم بوده، می توان پیدایش هویت بصری را در زمان های کهن نیز جستجو کرده و پیدا نمود. بسیاری از شمایل و نمادهای تصویری، نشان دهنده هویت بصری گروه هایی از مردم دوران باستان است که سرزمین، شیوه زندگی و قوانین مشترک آنها را به صورت قبیله و اجتماعات کوچک گرد هم می آورد. حتی تمدن های بزرگ باستان نیز نشانه های هویت ساز بصری در معماری، پوشاک، صنایع دستی، زیرورآلات، خط و الفبا را از خود به جای گذاشته اند که می توان با آنها به بخش مهمی از هویت این تمدن ها پی برد.
چالش هویت بخشی
از قرن ها پیش تا زمان شروع “انقلاب صنعتی” هنر، خلاقیت و نوآوری بخش جدایی ناپذیر از تولید محصولات بود که به شکل صنایع دستی صورت می گرفت و جزئی از کار همان سازنده یا صنعتگر به شمار می آمد و کالاها نیز به صورت محلی به فروش می رسید؛ اما تولید انبوه باعث شد تا در قرن جدید، طراحی از روند تولید جدا شده و لزوما طراح یا ارائه دهنده محصول تولید کننده آن نباشد، لذا انتقال اعتماد و اعتبار به مصرف کننده دچار ابهام می شد.
عامل مهم دیگر در اهمیت نیاز به هویت بصری، ظهور شخصیت های حقوقی به جای اشخاص حقیقی در عرصه صنعت و تجارت به شکل شرکت، موسسه، سازمان و غیره است. شخصیت حقوقی یا سازمانی نیز مثل هر موجود انسانی، برای شناخته شدن موثر، رقابت و عرضه خود، به داشتن شخصیت یا هویت بصری نیاز دارد، منتهی واضح است که یک شرکت نمی تواند با سلیقه و عقل فردی برای خود هویت بصری ایجاد کند.
عناصر تشکیل دهنده هویت بصری
عناصر تشکیل دهنده هویت بصری، پایه حیاتی توسعه هر برند هستند. بیایید با این واقعیت رو به رو شویم که مهم نیست که چقدر داستان برند خود را عالی تعریف می کنید، خصوصا این که اگر از نظر بصری جذاب نباشد، در جلب توجه افراد شکست خواهید خورد. همراه با توسعه داستان برند، پیام اصلی، شخصیت و موارد دیگر، همیشه باید عناصر بصری واضح و محکمی در برندسازی داشته باشید.
اگر می خواهید بدانید عناصر هویت بصری چیست، در ادامه قصد داریم تا ۴ عنصر اصلی آن را به طور تخصصی بررسی کنیم. از ترکیب این ۴ عنصر یک اکوسیستم به وجود می آید که معرف هویت برند است. قاعده مهم در طراحی هویت بصری برند ایجاد جاذبه بصری و انتقال سریع مفهوم است.
موضوع اصلی در هویت بصری ایجاد هارمونی و ثابت قدم بودن است.
۱. لوگو؛ سنگ بنای هویت بصری
یک نماد ساده که گاهی تا سالها، دهه ها و یا قرن ها باقی بماند، اما چرا مهم است که یک لوگو در یادها باقی بماند؟ شرکت های بین المللی بزرگ میلیون ها دلار برای تغییر و بهتر شدن لوگوی خود هزینه میکنند. اگر بتوانید به این هدف دست پیدا کنید. لوگو تبدیل به ظرفی میشود که تمام ارتباطات و احساسات مردم نسبت به شرکت را در خود جای میدهد.
اما اهمیت یک لوگو آنجاست که به عنوان یک عنصر مرکزی در سیستم طراحی هویت بصری عمل میکند.
بعد از نام برند، لوگو مشخصا برجسته ترین عنصر برند است. به عنوان یکی از اجزای اصلی ظاهر یک برند، به شناسایی یک شرکت کمک می کند. بنابراین، باید از نظر طراحی، رنگ، تایپوگرافی و شمایل نگاری با سایر لوگوهای موجود در بازار تفاوت چشمگیری داشته باشد. لزوما نباید لوگو زمینه فعالیت یک کسب و کار را نمایش دهد، چون به طور مشخص همه در یک صنعت از المان های مشترک استفاده میکنند، بلکه باید انتقال دهنده هویت برند باشد؛ زیرا در نهایت این چیزی است که رقبا را در بازار از یکدیگر متمایز می کند.
لوگو، لوگوتایپ، نشان تصویری یا مونوگرام؟ آیا همه اینها یکسان اند؟
نوع و ساختار لوگو می تواند تقریباً هر چیزی باشد. در واقع، لوگو اصطلاحی است برای یک علامت گرافیکی که نمادی برای یک برند یا یک موسسه است. برای درک بهتر لوگو پیشنهاد میکنیم مقاله “انواع لوگو، کدامیک مناسب برند شماست؟“ را مطالعه کنید.
۲. پالت رنگ؛ مهمترین عنصر ارتباطی
رنگها هم از نظر فرهنگی و هم از نظر احساسی مهم هستند و این چیزی است که ترکیب رنگها را برای یک برند بسیار مهم میکند. ناظران رنگ ویژگی های خاصی را استنباط می کنند. بیهوده نیست که بسیاری از شرکت های بیمه تاسیس شده یا ارائه دهندگان خدمات مالی رنگ آبی را به عنوان رنگ اصلی انتخاب می کنند: آبی جدی، قابل اعتماد و آرامش بخش است. از سوی دیگر، رنگ قرمز متمایز است، پویا و انرژی زا است بنابراین برای سرگرمی یا صنایع غذایی مناسب تر است.
- رنگ ۸۵ درصد از تصمیمات خرید، را تحت تأثیر قرار می دهد.
- حدود ۶۲ تا ۹۰ درصد ارزیابی محصول تنها بر اساس رنگ ها است.
- رنگ ها Brand awareness را تا ۸۰ درصد افزایش می دهند.
۳. تایپوگرافی
نتیجه یک تحقیقات در دانشکاه MIT نشان داد که فونتهای غیرجذاب منجر به بازتاب بد و واکنش احساسی منفی خوانندگان به محتوا ایجاد میکنند. فونت ها بر ناخودآگاه خوانندگان شما از برند شما تأثیر می گذارند. به همین دلیل است که انتخاب تایپوگرافی برند که شخصیت و ارزش های کسب و کار شما را منتقل می کند، یکی از عناصر کلیدی برندسازی بصری است. لزوما تایپوگرافی برند نباید کاملاً مشابه فونت لوگوی شما باشد، اگرچه همه آنها ارتباط نزدیکی با هم دارند.
کلید مهم در تاثیرگذاری تایپوگرافی، استفاده مدام آن در تمام جنبه های بصری یک برند است. شما باید همواره در نامه نگاری های اداری، کمپین های تبلیغات، گرافیک محیطی، بروشور های تبلیغاتی، شبکه های اجتماعی و … فقط از یک تایپ فیس و دستور العمل مشخص استفاده کنید.
اگر به موضوع تایپوگرافی علاقه مند هستید پیشنهاد میکنیم مقاله “تایپوگرافی چیست؟” را مطالعه کنید.
۴. المان گرافیکی
الگوها، تصویرسازی، عکاسی، اشکال هندسی، همگی المان های گرافیکی هستند که در برندسازی استفاده می شوند و اهمیت بسیاری دارند. همه عناصر بصری باید برای یک کسب و کار خاص، با توجه به لحن برند، پیام، خدمات، ارزشها و البته مخاطبان هدف طراحی شوند.
عناصر گرافیکی که در بازاریابی و تبلیغات استفاده میشوند، پایه بصری ای را فراهم میکنند که پیام را پشتیبانی میکند تا بهتر منقل شود.
“هوم، این الگو را قبلا کجا دیده ام؟ اوه، درست است، این برند از آن در بسته بندی خود استفاده می کند. این بالاترین حد از جایگاه سازی در ذهن مخاطب است و همان فرآیند فکری است که یک برند باید به آن دست پیدا کند.
چرا باید یک سبک ثابت تصویری را همیشه رعایت کنیم؟یک سبک ثابت، از یک برند تصویری جدی و حرفه ای ایجاد می کند که به نحوه ی دید مخاطبین خود اهمیت می دهد.
المان های گرافیکی میتواندد شامل هر کدام از موارد زیر باشد:
پترن ها / Patterns
اولین گام برای استفاده از یک الگوی خلاقانه برای برند شما این است که اهداف کسب و کار خود را بشناسید و تمام عناصر کلیدی را که به شما امکان می دهد آن پیام را به مخاطبان خود منتقل کنید، بیابید. اهمیت الگو یا Pattern آنجا اهمیت پیدا میکند که حتی میتواند به عنوان خط دیزاین در محصولات و تولیدات شما خود نمایی کند.
همه ما پترن برند ورساچی یا الگوی برند لویی ویتون را به راحتی، حتی بدونن وجود لوگوی این برند ها تشخیص میدهیم، از نمونه های موفق برند های ایرانی میتوان به درسا اشاره کرد، که از یک الگوی تکرار شوند با قابلیت انعطاف پذیری در همه جنبه های برند استفاده کرده است.
آیکون / Iconography
واژه آیکون از یونانی (eikon) گرفته شده و به معنای “تصویر” است. بنابراین آیکون ها نمادهایی هستند که فرآیندها، ویژگی های محصول یا اشیاء را تجسم می کنند، به عنوان مثال. در اپلیکیشن ها، در وب سایت، های لایت اینستاگرام و همچنین در محصولات چاپی. از آنجایی که مغز انسان میتواند تصاویر را بهتر از متون پردازش کند، آیکون ها سفیران برند فوقالعادهای هستند: اگر به خوبی طراحی شوند، عملکرد نام تجاری را به سرعت قابل درک و قابل دسترس میسازند.
فلسفه ساخت آیکون در واقع ایجاد یکپارچگی است: هر آیکون باید با آیکون دیگر مجموعه مطابقت داشته باشد و از یک ثبت طراحی طبعیت کند و همچنین به خود برند ارجاعی داشته باشد. نمادها ممکن است در جایی بدون بدون حضور برند یا ساختاری که در ابتدا برای آن طراحی شدهاند ظاهر شوند، پس بهتر است نزدیکترین حالت به ساختر بصری برند را داشته باشد.
تصویرسازی / Illustrations
هر روز قوانین بازی در برندینگ در حال متحول شدن است و به چالشی سخت تر تبدیل می شود. در گذشته شاید صرفا داشتن لوگو، برای یک ارائه بصری کافی به نظر می رسید؛ اما تا اینجا دیدیم که دیگر اینگونه نیست.
در سال های اخیر، تصویرسازی با انفجاری، به ارتباطات شرکتی بازگشته است. این کمی شبیه آنچه در آغاز قرن بیستم اتفاق افتاد است، زمانی که هویت برند شامل حروف و لوگوهای باورنکردنی با دست، پوسترها و تبلیغات خلق شده توسط هنرمندان و بستهبندیهای دقیق تزئین شده بود: طراحی گرافیک و تصویرسازی عملاً یکسان بودند.
اما از زمانی که طراحی گرافیک کاربردی تر شد و از آراستگی به مینیمال تغییر کرد، تصویرسازی کمتر در این زمینهها استفاده شد و در عوض برای برنامههای ویرایشی و تبلیغاتی محفوظ بود. بسیاری از شرکت ها دوست دارند از تصویرسازی استفاده کنند، نه فقط برای ارتباطات، بلکه برای تجسم ایده تجاری خود و بیان روح شرکت.
تصاویر و سبک عکاسی imagery /Photography Style
عکس ها یا تصاویر برای انتقال پیامهای احساسی ایدهآل هستند: بیشتر مردم موجودات بصری هستند – تصاویر سریع تر از نظر شناختی پردازش می شوند و بهتر از نوشتن به یاد میآیند، که مغز ابتدا باید آن ها را رمزگشایی کند. بنابراین هنگام انتقال ارزش های شرکت یا برند، زبان بصری از اهمیت زیادی برخوردار است. یک سبک ثابتی از تصاویر به طور قابل توجهی به درک نام تجاری کمک می کند. در این بخش باید به جنبه هایی مانند پرسپکتیو، آب و هوای، رنگ، سبک هایی مانند عمق میدان، نور پس زمینه و غیره اهمیت داد.
اگر شما یک خودروی پراید رو در وسط یک کوهستان ببینید احتمالا دچار حس نگرانی می شوید، چون قطعا این خودرو به چنین جایی تعلق ندارد؛ اما با دیدن یک خوردوی Jeep در این فضا حس اطمینان به شما منتقل می شود. لزوما نباید به دنبال تصاویری لوکس و خاص با مدل های فیت و بدن های ورزیده بود، باید به هویت برند خود توجه داشته باشید و همچنین اندازه سازمان و بودجه ای که می تواند برای این بخش اختصاص دهید.
نقاط تماس در هویت بصری چیست؟
آیا نقاط تماس برند خود را تعریف کرده اید؟ شاید، شاید هم نه. پس بیایید با هم شروع کنیم: مشتریان شما همه چیز شما هستند. مشتری هسته اصلی برند شما هستند و دلیل اصلی اینکه شما در جایی که امروز هستید ایستاده اید. آنها به شما مراجعه می کنند زیرا شما می توانید مشکلات آنها را حل کنید و به دلیل تجربه قبلی آنها با شما به برند شما اعتماد می کنند.
نقطه تماس برند یا Brand Touch Point هر گونه تعامل، تماس یا ارتباطی است که بین یک برند و مشتریانش ایجاد می شود.
نقاط تماس برند معمولاً توسط برندها ساخته و پرداخته می شوند تا مشتریان خود را درگیر کرده و بهترین تجربه ی ممکن را داشته باشند. زمانی که در یک رستوران گران قیمت رزرو می کنید، فکر کنید. شما با برخی از نقاط تماس برند زیر مواجه می شوید:
- وب سایت آنها هنگام رزرو میز شما
- اگر برای رزرو با آنها تماس بگیرید، لحن و صدای پاسخگو
- وقتی وارد رستوران میشوید تابلوهای آنها
- منوی انتخاب
- یونیفرم آنها هنگام دریافت سفارش شما
هر یک از این عناصر باید به عنوان نقطه تماس برند در نظر گرفته شود و باید به بر اساس هویت بصری طراحی شود تا با بقیه برند شما سازگار باشد. آگهی برند یا Brand Awareness از طریق خلق تجربه برای مخاطب افزایش میباشد و این تجربیات میتواند از طریق نقاط تماس منتقل گردد.
چطور نقاط تماس را شناسایی کنیم؟
نوع و شکل نقاط تماس برند دائماً با گذشت زمان به روز می شوند و در حال تکامل هستند.
بسیار مهم است که از طیف گسترده ای از نقاط تماس در دسترس مشتریان خود استفاده کرده و در آنها سرمایه گذاری کنید، در غیر این صورت ممکن است متوجه شوید که به طور جدی از رقبای خود عقب مانده اید، در حالی که آنها مشتریان را از مکان هایی که از دست داده اید جذب می کنند.
هنگامی که تصمیم می گیرید روی نقاط تماس برند تمرکز کنید، با فکر کردن به سفر مشتری خود شروع کرده و به تک تک نقاط تماس در طول سفر توجه کنید. این که چگونه سرنخ را پیدا کنیم؟ قبل از افزودن نقاط تماس برند که مشتری در طول سفر با آنها در تماس خواهد بود، سعی کنید سرنخ ها را به بخش هایی تقسیم کنید:
- سرنخ های سرد؛ مخاطب هیچ آگاهی از برند، محصول یا خدمات شما ندارد.
- سرنخ های گرم؛ از وجود برند شما آگاه هستند، اما نیاز به قانع کننده بیشتری دارند.
- سرنخ های داغ؛ تقریباً آماده خرید هستند، اما همچنان گزینه های دیگر را در نظر می گیریم.
- مشتریان جدید؛ مشتریان جدید اکنون با برند شما رابطه دارند و این نیاز به پرورش و رشد دارد.
نقاط تماس برندها عملاً نقطه شکست یا موفقیت کسب و کار شما هستند، بنابراین باید به خوبی برنامه ریزی و ساختار یافته باشند تا مشتریان شما را شگفت زده کنند و آنها را برای کسب اطلاعات بیشتر بازگرداند.
چگونه از هویت بصری خود محافظت کنیم؟
هویت بصری عامل مهمی در کسب و کار شما است. مشتریان شما را این گونه می شناسند، در واقع هویت بصری چهرهی برند شما است. اگر نادیده گرفته شود، ممکن است با عواقب جدی روبرو شوید؛ از دست دادن اعتماد مشتری، ظاهر غیرحرفه ای، یا تمسخر عمومی. اما محافظت از هویت بصری چیست و چطور باید انجام شود؟ در ادامه چند راهکار به شما ارئه خواهیم داد:
دستورالعمل های هویت بصری برند را تعیین کنید
راه های زیادی وجود دارد که یکپارچگی هویت بصری شما به خطر می افتد. یکی از آنها نداشتن مجموعه ای از دستورالعمل های مشخص برای آن است. این می تواند باعث شود هویت بصری شما ناهماهنگ باشد، غیرحرفه ای تلقی شود، مشتریان را گیج کند یا حتی باعث شود اعتماد آنها را از دست بدهید.
اگر کسب و کار شما کمی گسترده باشد، شما نمیتوانید بر تمام فرآیند های بصری نظارت داشته باشید. ممکن است همکاران شما در بخش سوشال مدیا، مدیریت وب سایت یا بخش تبلیغات به تمام جنبه های هویت بصری آگاهی کافی نداشته باشند. در اینجا تدوین یک دستورالعمل امری حیاتی است.
Visual Identity Guideline یا به اختصار VIGL باید شامل تمام باید ها و نباید های بصری باشد، تمام عناصر اصلی هویت بصری به طور کامل تعریف و نحوه استفاده از آنها شرح داده شود و مهمتر از همه بیاد با تمام بخش ها و پرسنل در میان گذاشته شود و همگی موظف به رعایت این دستور العمل باشند.
ثابت قدم باشید اما انعطاف پذیر
هویت بصری باید بدون توجه به جایی که مشتری شما با آن تعامل دارد قابل تشخیص باشد. سعی کنید همیشه به استفاده از عناصر هویت بصری پایبند باشید اما از توسعه و بهبود آنها دست بر ندارید. این بهبود میتواند در بکارگیری سبک های مختلف دیزاین در المان های گرافیکی و حتی تصاویر شما رخ دهد. حتی استخدام یک مدیر برند برای نظارت بر هویت بصری شما و ایجاد روش هایی برای مدیریت بهترین آن به این مسئله کمک بسیاری می کند.
منبع : thebrandingjournal.com
1 دیدگاه
خیلی عالی بود کامل و جامع ،خسته نباشید